من تلويزيون اصلاح‌طلبان را تلويزيون رسمي جنبش نمي‌دانم

پيشتر هم گفته بودم، حال تکرار مي‌کنم. اين‌که جناح اصلاح‌طلب به عنوان طيفي از جنبش، تبليغي براي ترويج عقيده خود انجام دهد و رسانه‌اي داشته باشد، کسي نمي‌تواند اين رفتار را نکوهش کند. اما برخي ها برايشان اين شبهه ايجاد شده است که اين رسانه رسمي جنبش است. اين مورد را حد‌اقل من به عنوان کسي که در اعتراضات حضور داشته‌ام به اين دلايل نمي‌پذيرم.

  1. جنبش سبز يک حرکت ملي است و نه جناحي.
  2. افراد مختلفي با عقايد متفاوت در جنبش سبز بوده‌اند.
  3. هيچ آماري گرفتته نشده و نمي‌تواند گرفته شود که برتري از نظر تعداد با چه طيفي از جنبش است.
  4. من در اعتراضات حضور داشتم و صريحا معتقد به بطلان حکومت ديني بودم و اين در حالي است که تلويزيون اصلاح‌طلبان تکيه بر دين مي‌کند.
  5. من در انتخابات بعدي شرکت نمي‌کنم.
  6. معتقدم بزرگترين خيانت به مردم ايران، تحريف حرکت‌ مردم است و تزريق دين به آن.
  7. به نظرم حمايت يک فرد سکولار و لائيک از چنين رسانه‌اي که نقطه مقابل است، حماقت محض است.
  8. معتقدم که ملاهاي دوران مشروطه، باعث شدند مردم ايران در راه نيل به دمکراسي سال‌ها عقب بمانند.
  9. شيخ فضل‌الله نوري از خائنين به ملت ايران بوده‌است.
  10. معتفدم علي شريعتي از تاثير گذارترين افرادي است که قداست و فاطمه پرستي را به عنوان حاشيه امنيت براي حکومت ديني رواج داد.
  11. معتقدم نواب صفوي يک جنايتکار خونخوار بوده است.
  12. نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران.
  13. معتقدم واردات ملاهاي وارداتي از لبنان در زمان صفويه براي ايجاد دگر ديسي در دين و مشروعيت بخشيدن به شاهان صفوي آغاز توجيه سازي و سفسطه گري براي تغيير چهره دين بوده است که هربار در تاريخ تکرار شد، جز بدبختي نياورد. از جمله تجربه ولايت فقيه. اصلاح‌طلبي با تکيه بر عنواني چون اسلام رحماني نيز دنباله همان روند است.
  14. معتقدم انسانيت بر دين ارجح است.
  15. حکومت ديني هرگز به دمکراسي نمي‌انجامد و هيچ جاي دنيا هم چنين نمونه اي يافت نمي‌شود و نخواهد شد.
  16. معتقدم مردم ايران بيش از هرچيز به دليل مخالفت با حکومت ديني به خيابان آمدند.
  17. معتقدم خميني يک جنايتکار بود و هيچ دوران طلايي براي حکومت ديني، از صفويه تا کنون نمي‌بينم.
  18. معتقدم هرگونه تلاشي جهت ممانعت از پايان يافتن وابستگي حرکت‌هاي سياسي اجتماعي به دين و شارعين، خيانتي تاريخي است.
  19. کشورم را دوست دارم، انسانيت را بي واسطه مي‌خواهم، حتي آباداني ميهن را هم براي ستايش مقام انسان مي‌خواهم.

همچون همه انسان‌هاي ديگر که نگران خود و جامعه هستند و امروز نوشتند، من هم نوشتم که بماند براي تاريخ و براي فردايي که اميدوارم شرمندگي دامن کسي را در آن روز نگيرد.


35 پاسخ برای «من تلويزيون اصلاح‌طلبان را تلويزيون رسمي جنبش نمي‌دانم»

  • Nasser Fard

    Tashakof az hekamatat. Kamela ba nazarate shoma movafegh hastam.

  • ali

    manam 5 daghighe ghabl manshure aghidatie in televisiono khundam,,, daghighan hamun chizi ke be zehnam resido shoma bayan kardin,,,

  • پوریا

    با شما موافقم ..ولی باید اجازه بدهیم روزهای بیشتری از عمر تلویزیون سبزها بگذرد ..من فکر می کنم اجازه صحبت وبیان عقاید تمامی جناحها در آن داده شود و تکثر گرایی به مفهوم واقعی درآن مطرح گردد با احترام به نظر شما باید بگویم که فرهنگ سازی جامعه ازادی خواه از همین جاها شکل خواهد گرفت ما ناگزیریم که گذر گاهی باشیم برای نیل به دمکراسی به مفهوم واقعی ..ونسلهای آینده روزی از ما به نیکی یاد خواهند کرد..هر چند که طعم آنرا به روشنی نخواهیم چشید

    • anddisheh

      صحبت همين است. اين تلويزيون سبزها نيست. تلويزيون اصلاح طلبان است.
      اصلا هزار سال هم عمر کند. اما به نام اصلاح طلبان و نه به نام مردم.

  • bashar71

    منم در انتخابات شرکت نمیکنم/ تمام بند هاتو قبول دارم/ ولی رسا رو من غیر نظر تو میدونم چون اصلاح طلب ها اخرش باید توضیح بدن به ما/ اگه بیایم از الان زیر اب بزنیم از اطلاع رسانی هاش چیزی نسیب مردمی که جز دنبال حقیقت نیستن نمیشه

  • بهنام

    be tarze vahshatnaki bahat movafeqam va hame harfato qabool daram

  • علی

    باز هم منافق اختلاف افکن….

    • نیما

      ((باز هم منافق اختلاف افکن….))

      این جمله چقدر شبیه شعار ساندیس خورهاس!
      ساندیس بدم خدمتون!؟

  • NIA

    اندیشه جان شوربختانه در بالاترین انرژی کافی برای رای دادن نداشتم اینجا + منو پذیرا باش.
    با تمام بندهات موافقم.و البته با چند نکته اضافه.(در کامنت بعدی)
    میگم گمان کنم تو هم مثل من شب زنده داری،نه؟ زیر لینک راگو اعتراف کرده بودیا.!
    (زیر پست قبلی وبلاگ ،پاسخ کامنتت را دادم.امیدوارم دیده باشی)

  • NIA

    ای بابا،
    هرچی نکته اضافه نوشتم ،دیدم خودت یه جوری تو مطلب آوردی.!
    به شدت با بندهای2.5.و10 موافقم.
    اما اگه بخوایم از زاویه دیگری نگاه کنیم:
    من معتقدم مشکل اصلی ما در اطلاع رسانیه.آگاه کردن مردمی که دست رسی به ماهواره و اینترنت ندارند.که عمدتا پدر ومادرانی هستند که گرایش مذهبی بیشتری نسبت به جوانترها دارند.
    حال حضور تلویزیونی شبیه رسا میتونه روی قشر مذکور موثر باشه،که همین خودش یه پوئن مثبت هست.
    ولی آیا رسا چیزی بیشتر تا voa.bbcداره؟یعنی وقتی این رسانه اینترنتی یا ماهواره ای باشه، میتونه روی اون قشر نیمه مذهبی که کم هم نیستن تاثیر بذاره.
    فکر نکنم.
    ما باید پیام جنبش رو حالا از هر طیفی که هستیم به مردمی برسونیم که ماهواره ندارند.
    اعلام برنامه در اینترنت فقط به در من وشما میخوره که وبگرد هستیم،بقیه چی؟
    هزار تا تلویزیون دیگه از سکولار و مذهبی گرفته تا سلطنت طلب و کمونیست بیاد،وقتی خیلی ها فقط دسترسی به سیرک ضرغامی دارن چه فایده ای داره!؟
    من حرفی ندارم اگه یک تلویزیون یا رادیوی نیمه سبز هم داشته باشیم داخل کشور که بشه بدون ماهواره گرفتش،حالا اصلا بیاد ظهرها اذان بگه،4تا آخوند اینوری مثل صانعی و دستغیب هم توش حرف بزنند یا هر حرکتی که مسلما منِ سکولارِ،بی دینِ همجنسگرای ضد انقلاب…هم خوشم نمیاد
    داخلش اجرا بشه،ولی بشه اخبار زندان ها رو بگی،بشه 4تا بیانیه موسوی و کروبی توش پخش کنند و…
    به هر حال هر رسانه ای که بیاد باید به فال نیک گرفت،ولی به غیر از کیفیت اثرگذاری کمیت آن هم ملاک هست.
    (شاید این کامنتو یه کم پروبال دادم،لینکش کردم)

    • anddisheh

      نیا جان. این صحبت شما محترم است اما چند اشکال دارد.
      اول اینکه آقای مهاجرانی و همدستانشان صاحب جنبش معرفی میشوند. من ترجیح می دهم هیچ اتفاقی نیفتد تا اینکه یک فریب دیگر چون 57 به دست آید. ما باید از خروج وابستگی حرکت های سیاسی اجتماعی به مذهب حمایت کنیم. دیدیم که هیچ موضوع مذهبی در خرداد 88 مطرح نبود ولی مردم به خیابان امدند. اصلا مذهب خود به خود در حال حذف شدن است. حال با پروبال دادن به عده ای که ماندنشان مشروط به ماندن مذهب است، به یک چرخه مرگبار دامن میزنیم.
      از این گذشته، در واقع هم این رسانه، رسانه اصلاح طلبان است.
      اسمش را بگذارند رسانه اصلاح طلبان. هیچ کس هم نگوید رسانه جنبش! یا صدای مردم ایران. این بسیار مهم است که همه مردم آن را به اسم اصلاح طلبان بدانند و نه به اسم جنبش اعتراضی مردم.
      شکی ندارم که به محض اینکه آنها با بهره گیری از ان رسانه افکار خود را غالب جلوه دهند، مجال برای صحبت کردن و نیل به آزادی را از دیگران میگیرند و آنجا تبلیغی برای جناح مطلوبشان می شود. حال اگر فردایی به قدرت رسیدند، هر صدای مخالفی را سرکوب میکنند و به بهانه سردمداری جنبش یک ولایت دیگر میسازند.

      ما باید آنها را هرگز فراتر از خودشان نپذیریم. هیچ کس را نباید فراتر از چیزی که هست پذیرفت. این موارد عواقب سویی دارد.
      بنابر این تاکید دارم که همه بدانند و بگویند: رسانه اصلاح طلبان.

  • NIA

    اندیشه جان منم چیزی غیر از اینکه شما فرمودید نگفتم.منتها من از جنبه دیگری که همانا کمیت اثرگذاری رسانه هست به موضوع پرداختم.
    من این دوره به کروبی رای دادم ولی الزاما هیچ وقت موافق اصلاح طلبان نبودم.یعنی اصلا نخواسته بودم که رای بدم،چون کلا از ریشه نظام رو قبول ندارم.
    در عین حال خود را عضوی از جنبش میدونم،و اصلاح طلبان را هم بخشی از این حرکت سبز.

    ولی من فکر نمی کنم ملت اجازه بده بعد از این باز هم حکومت مذهبی بیاد سر کار.
    امثال مهاجرانی و هم پیاله هایشان را تهدیدی برای دموکراسی خواهی نمی بینم.به هیچ عنوان برش کافی برای سردمداری حاکمیت بین ملت ندارند.گمان میکنم باید بگذاریم آنها نیز حرفشان را بزنند.اما فقط به عنوان بخشی از این جنبش.
    آنها را نباید یگانه راه رسیدن به ایرانی آزاد دانست،اما اثرگذاریشان روی جمعیت خفته و خاموش را نیز نمیشود نادیده گرفت.

    بازم میگم تا زمانی که این رسانه ها فقط روی ماهواره پخش میشوند اثر چشم گیری بر مردم کوچه وبازار نخواهند داشت.امیدوارم درمقابل که نه در کنار این رسانه نیز تلویزیونهای سکولار هم به زودی آغاز به کار کنند.

    • anddisheh

      نيا جان.
      من معتقدم که بايد مهاجراني حرف بزند. اما نه از زبان مردم ايران. نه از زبان جنبش اعتراضي.
      درضمن، مهاجراني يک کتک خور است اين وسط. حرف ها به اسم موسوي زده مي شود و مهاجراني کتک هايش را مي خورد. بايد دقت داشت. گرچه موافقم که به هر حال جامعه به ازادي خواهي مي رسد، اما کي؟ اگر پيشتر مراقبت وجود داشت، الان حال و روز بهتري داشتيم.

      • NIA

        خداییش مهاجرانی کتک خور موسویه.خیلی باحال گفتی.
        در کل اندیشه ات را می پسندم.و به عنوان انسانی آگاه ازت یاد میگیرم.

        (میگم تو نمیخوای بگیری بخواهی،البته اگه ایرانی میگم.اینجا الان ساعت 5 صبحه!)شوخی کردما.

      • anddisheh

        لطف داري نيا جان. من نيز از شما مي آموزم.
        من مدت ها است که ديگه روز و شبم يکي شده.

  • NIA

    یه چیز دیگم که باید بگم دو جنبه این تیپ رسانه هاست.
    یکی خبری،یکی ایدئولوژیک یا عقیدتی.

    منظور من از بخش آخر کامنت اول اثر مثبت خبری آنهاست،ولی همونطور که بالا گفتم مسلما منِ سکولارِ،بی دینِ همجنسگرای ضد انقلاب به هیچ روی جنبه عقیدتی آن را نمی پسندم.

  • Maziar

    با شما موافقم. اول آزادی و برابری. امیدوارم که ما هم بتوانیم رسانه ای برای همه آزادیخواهان داشته باشیم.

  • محسن کردی

    حرفهای شما درست است. اما از نظر دور نباید داشت که جنبش سبز پایه گیری و شروعش را مدیون سکولارها و ملی گرایان نبود. ما ملی گرایان و سکولارها و لائیک ها و غیره در این سی سال هرگز و هرگز چنین کار کارستانی نکردیم. شما میگویید که آمار گیری نشده و معلوم نیست که چند درصد اصلاح طلب بوده و چند درصد غیر اصلاح طلب. نیازی به آمار گیری نیست و هم ما میدانیم و هم رژیم و اصلاح طلبان که در یک رای گیری آزاد اصلاح طلبان خودشان هم نیم درصد از آراء مردم را کسب نخواهند کرد چه برسد به حزب الله. بقیه اش ما مردم هستیم که سکولار هستیم. اگر اصلاح طلبان کنار بکشند ما اگر زمین نخوریم دستکم بر میگردیم به همانجا که در سی سال گذشته بودیم و در تلویزیونهای لس آنجلس نق نقی میکردیم و یا در بهترین حالت در بی بی سی و صدای آمریکا نق میزدیم. ما ناچاریم که از اصلاح طلبان حمایت کنیم تا بتوانیم تا حدی زمینه را نرم کنیم. این یک حمایت استراتژیک است. سخنان شما در مورد شیخ فضل الله و علی شریعتی قبول. اما اگر این دوتا امروز در جمع ما بودند آیا ما آنها بخصوص شریعتی را سکه یک پولش نمیکردیم و دستش نمیانداختیم؟ آیا کدیور و مهاجرانی سواد و آگاهی شان از دکتر علی شریعتی بالاتر نیست؟ ما با آنها چه میکنیم؟ شریعتی که جای خود دارد. شریعتی با مشتی عوام زده و «روشنفکر بیسواد گز نکرده پاره کن» طرف بود. امروز اگر شریعتی زنده بود در همان سالن با پرسشهای مان درازش میکردیم. اما آن زمان مردم ما عوامزده و امامزاده پرست بودند و شریعتی امامزاده روشنفکران بود. دیروز اگر خمینی سوار ما شد برای این بود که من و شما و این همه نظر دهنده در این سایت و میلیونها ایرانی آزادیخواه در ایران وجود نداشت. مردم سال 57 کاریکاتوری از مردم آزادیخواه امروز هستند.

    • نیما

      محسن کردی عزیز. من به عنوان یک عضو جنبش که در تمام تظاهرات ها شرکت داشتم و هرگز هم شعارهای مذهبی (مثل الله اکبر) سرندادم، با نظرات اندیشه کاملآ موافقم. ببینین، مسئله فقط این نیست که اسلامگراها این جنبش رو هم مثل انقلاب 57 میتونن بدزدن یا نه! مسئلهء اساسی اینه که اصلآ این جنبش دراثر تمامیت خواهی و شارلاتان بازی این اسلامگراها به شکست کشیده شده! اتفاقآ دلیل شکست جنبش سبز، ریزش نیروهای سکولار جامعه از جنبش بوده. این نشون میده که سکولار ها اکثریت قاطع جامعه رو تشکیل میدن. به محض اینکه از جنبش کناره کشیدن، جنبش سبز خوابید! من در ایران هستم و دقیقآ میفهمم که اکثر مردم از دست این اسلامگراها بی انگیزه شدن و پشت جنبش رو خالی کردن. پس مسئلهء اصلی اینه که اصلآ قبل از دزدیده شدن جنبش توسط اسلامگراها، خود جنبش شکست خورده! اون هم بخاطر جدا شدن سران جنبش از خواستهای سکولار جامعه! و البته بی تدبیری در مدیریت جنبش توسط این رهبران هم تاثیر مهمی داشته.

  • خانواده

    قرار نیست که تو انتخابات یک حکومت فاسد و آدم کش کسی دوباره شرکت کنهاگر قرار بود 1 سال و خوردی نمی ایستادیم
    قرار نیست که دوباره یک صدا همه جارو بگیره فرقی نمی کنه نه صدای تکنفره مذهبی و نه غیر مذهبی
    مذهب لزوما تفسیرش اون نیست که این ها کردند
    هر صدایی که خبر هارو برسونه و منصف هم باشه خوبه
    چه فایده داره انقدر عصبانی بشید از تلویزیونی که نیومده و می خواد خبر رسونی کنه و محقه تفکرات خودش رو داشته باشه خوب افراد و گروههای دیگه هم دست بکار شن
    در ضمن اسلام واقعا رحمانی غیر رحمانی داره و همونطور که باورهای دیگه هم تو جنبش سبز حضور دارن
    اسلام رحمانی هم حق حضور و ظهور داره
    نمیشه داعیه آزادی داشت و در اولین قدمها با خشم آزادی رو خفه کرد
    آزادی یعنی آسودگی در بیان خود بدون رنج تحقیر و تحمیق و خشونت لفظی یا غیر لفظی
    ممکنه خود یکی با خود من و شما فرق داشته باشه

    • نیما

      ((اسلام رحمانی هم حق حضور و ظهور داره))
      جناب! اسلام رحمانی یا غیر رحمانی یا طالبانی یا ایرانی یا سنتی یا مدرن یا… اصلآ حق حضور و ظهور در «سیاست» رو نداره! روشنه؟؟
      عیسی به دین خود، موسی به دین خود. اگه به دنبال پهن کردن بساط تبعیض دینی و دیکتاتوری در کشور رو نداری، دینت رو بردار ببر تو خونه ت! وگرنه همون جوابی رو از این ملت دریافت میکنی که این حکومت دریافت میکنه و خواهد کرد! دموکراسی به معنی پذیرش و تحمل دیکتاتوری نیست! شارلاتان بازی امثال این مهاجرانی و کدیور رو ما تحمل نخواهیم کرد. جنبش رو ما بوجود آوردیم، کتکش رو ما خوردیم، کشته رو ما دادیم، حالا این شارلاتان ها میخوان در لندن بشینن خون این ملت رو برای مقاصد شخصی شون مصادره کنن! وقاحت هم حدی داره!

    • نیما

      خوانواده: ((…مذهب لزوما تفسیرش اون نیست که این ها کردند…اسلام واقعا رحمانی غیر رحمانی داره…اسلام رحمانی هم حق حضور و ظهور داره…نمیشه داعیه آزادی داشت و در اولین قدمها با خشم آزادی رو خفه کرد))

      ج: «اسلام رحمانی!» مسلمونها رو تشویق به “قتل” کفار میکنه!(یقاتلون فی سبیل الله) تشویق به کشتن مخالفین عقیدتی در دنیای متمدن “جرم” محسوب میشه! براین اساس اسلام مانند فاشیسم، عقیده ای ضد بشری و “مجرمانه” هست.
      نمونه ای از دستورات “مجرمانه” در قرآن:
      سورهء التوبه آیهء 29
      قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ.
      کسانی از اهل کتاب را که به الله و روز قیامت ایمان نمی آورند و آنچه را که الله و پیامبرش حرام کرده اند، حرام نمی شمارند و دین حق را نمی پذیرند “بکشید”، تا آنگاه که به دست خود در عین حقارت و فروتنی، جزیه بپردازند.

      خوانواده: ((…آزادی یعنی آسودگی در بیان خود بدون رنج تحقیر و تحمیق و خشونت لفظی یا غیر لفظی…))

      ج: لطفآ بفرمایین (بر مبنای این اسلام «رحمانی!») در یک نظام غیر سکولار، ما بی دین ها چطور میتونیم از این آزادیی که شما معرفی کردین بهره مند شیم!؟ = *آزادی یعنی آسودگی در بیان خود بدون رنج تحقیر و تحمیق و خشونت لفظی یا غیر لفظی*
      لطفآ بفرمایین چطور شما «انتقاد» از اسلامگرا ها رو بعنوان «خشونت لفظی» و «خفه» کردن آزادی تعبیر میکنین ولی آیات قرآن رو که دستور به «قتل» ما بی دینها میده، «رحمانی» تعبیرش میکنین!!!؟

      خانواده: ((چه فایده داره انقدر عصبانی بشید از تلویزیونی که نیومده و می خواد خبر رسونی کنه و محقه تفکرات خودش رو داشته باشه ))

      ج: محسن کدیور در تلویزیون صدای آمریکا با وقاحت در چشم چند میلیون بیننده نگاه کرد و به «دروغ» گفت: شعار مردم «هم غزه هم لبنان، جانم فدای ایران» بود!
      شما به کار اینها میگین «خبر رسونی»!!!؟ شما به این میگین «تفکر» و عقیده!؟

  • آشتیانی

    گور بابای آخوند و اصلاح طلب اما افراد بی سوادی مانند نویسنده این متن بیش از هر چیزی میتوانند ناخواسته به سود رژیم جمهوری اسلامی عمل کنند چرا که حرفهای بی ربط و مطالعه ای میزنند که باعث مضکه است. آقاجان شما مجبور نیستی یک سری حرفهای بی ربط و بی مطالعه را ذیل نوشته ای درباره تلویزیون بنویسی. دوست من قبل ازاینکه مدعی آمدن ملاها از لبنان به ایران(در زمان صفوی) بشوی کمی مطالعه کن تا دریابی که کشوری بنام لبنان تنها 70 سال است که تشکیل شده و صفویه مربوط به 500 سال پیش است و همچنبن خاستگاه ملاها نیز قم و نجف هستند.

    • anddisheh

      آقاي آشتياني
      شما احيانا اين آشتياني بالاترين که نيستيد؟ اين را از سر کنجکاوي پرسيدم.
      لبنان هم منظور منطقه کنوني است. عين همين جمله را ميتوانيد در کتاب شيعه گري احمد کسروي هم ببينيد.

  • خانواده

    در ضمن چرا فکر می کنید صدای موسوی از دهان مهاجرانی درمیاد؟؟؟موسوی اگر می ترسید اول از همه از رهبر صغری باید می ترسید که خوب نشد اینجوری و سر حرفش وایساد الان هم هرجا لازم دیده حرفهاشو زده
    حسنش اینهکه دروغ هم نمی گوید
    مهاجرانی غلظت مذهبیش خیلی زیاده و به همین دلیل حتی مجلس راستی رو که می خواستن زمینش بزنن ساکت کرداز بس آیه و دعا خوند
    موسوی این یک سال و خوردی ضمن پافشاری به عقایدش چنین چهره ای از خودش نشون نداده

  • یاور

    تو حق داری
    به سایر دوستان پیشنهاد می کنم فیلم آخرین مصاحبه خبری موسوی و کروبی را در این جنبش تماشا کنند. آیا کروبی نمی گوید جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش!؟به نظر میرسد جنگ کروبی برای رسیدن به 8 سال پیش است و همین. البته موسوی روشن تر است

  • ali

    به طور كامل موافقم . تمام حرف هاي من رو زدي ولي من از تو تند رو تر هستم

  • ب

    جرسی ها فریبکاران مذهبی هستند و تشنه قدرت.استقلال آزادی جمهوری ایرانی

  • Arash

    man ham dar inke shomaa aslan ozve jonbesh e sabz baashi tardid daaram : )

  • یک همراه

    بند 16 شما در تناقض آشکار با بندسوم است. ممکن است اکثر بندهای شما مورد توافق من هم باشدکه مانند شما در تمام اعتراضات شرکت داشته ام اما معتقدم کار شما کم از کار مهاجرانی نیست که می گفت کسی که رای نداده سبز نیست. من به رایی که دادم امروز بیش از بیش افتخار می کنم ولی در مورد آینده در آینده تصمیم می گیرم. با اینکه مانند شما معتقدم حکومت دینی نتیجه دموکراسی نخواهد داد اما شرایط حاکم به کشورم را هم فراموش نمی کنم. در کل در ایرانی با این همه تفاوت عقایدو ایدئولوژی باید کمی با آرامش حرف زد. اساسا بعید است بتوان رسانه ای تشکیل داد که همه جنبش را رهبری کند. روز 25 خرداد خود شما بی شک این تنوع وسیع را در مردم دیدی. روز قدس هم. نماز جمعه هم. من و تو هر دو آنجا بودیم. می توانیم وسعت عقیده مردم را انکار کنیم؟ من هم با شما هم رایم که این رسانه که هیج بلکه هیچ رسانه ای نمی تواند نماید جنبش باشد چون جنبش تکثر طلب در ذات خود نمی تواند تک صدایی رسانه ای را تحمل کند هر چند که درون رسانه چند رسانه ای باشد. اما لحن شما به نظر من این مسائل نیست بلکه حاصل یک بغض یکطرفه نسبت به طبفی (که اندازه شان مانند همه گروه ها مبهم است اما بی شک کم نیستند) از جنبش سبز است. بغضی که امروز تیتر کیهان شد. (البته که تیتر کیهان معیار قضاوت نیست ولی می تواند به اختلافات بی اهمیت اشاره داشته باشد) در کل شما بهتر بود یک جمله هم آن اول اضافه می کردی و از تشکیل این رسانه ابراز خشنودی می کردی. کاری که همراهان من و تو را در اعتراضات و جنبش خوشحال می کرد. جایش خالی بود این گلایه را از من بپذیر

    • نیما

      یک همراه: ((…بند 16 شما در تناقض آشکار با بندسوم است…مانند شما در تمام اعتراضات شرکت داشته ام اما معتقدم کار شما کم از کار مهاجرانی نیست که می گفت کسی که رای نداده سبز نیست.))

      ج: اتفاقآ بنده هم مثل شما در تمام تظاهرات ها شرکت داشتم ولی برخلاف شما در انتخابات شرکت نکردم…و اما
      بند سوم میگه: هيچ آماري گرفتته نشده و نمي‌تواند گرفته شود که برتري از نظر تعداد با چه طيفي از جنبش است.
      بند شونزدهم هم میگه: «معتقدم» مردم ايران بيش از هرچيز به دليل مخالفت با حکومت ديني به خيابان آمدند.
      وقتی ایشون از لفظ «معتقدم» استفاده میکنه برای بیان دیدگاهش، به معنی اینه که نظر و حکمی «قطعی» درمورد یک پدیده صادر نکرده. چون مثل من و شما به «آمار» دسترسی نداره، درنتیجه براساس شواهد و اطلاعات «شخصی» در طول زندگیش به این نتیجه رسیده که مردم ایران مخالف حکومت دینی هستن. پس ایشون یک «خبر» نقل نکرده که نیاز به ارائهء «آمار» داشته باشه! بنابراین بند سه و شونزده هیچ تناقضی با هم ندارن! درضمن ایشون برخلاف امثال مهاجرانی و کدیور «از طرف ملت» هم نظر نداده، بلکه فقط نظر «شخصی» خودش رو بیان کرده. اما محسن کدیور برخلاف مدارک و مستنداتی که از جنبش سبز وجود داره، به «دروغ» در مصاحبه با صدای آمریکا میگه مردم شعار میدادن: «هم غزه هم لبنان، جانم فدای ایران»! (کدیور در تمام مدت مصاحبه به جای اینکه نظر خودش رو بیان کنه، مدام میگفت «نظر جنبش اینه»!!!) مهاجرانی هم که با پررویی برای مردم «تصمیم گیری» میکنه و تعیین میکنه که کدوم بخش از مردم جزء جنبش نیستن!
      حالا شما بفرمایین کار ایشون چه شباهتی به کار امثال مهاجرانی داره که میگین «کار شما کم از کار مهاجرانی نیست»!؟

      • نیما

        درضمن شما (یک همراه) در تمام کامنت تون دارین نشون میدین که مطمئن نیستین مردم ایران مخالف «حکومت دینی» هستن! اولین موردی که نشون از برآشفتگی شما نسبت به مخالفت با حکومت دینی داره همین ایراد بنی اسرائیلی از بند شونزده هست! بندی که میگه: معتقدم مردم ايران بيش از هرچيز به دليل مخالفت با «حکومت ديني» به خيابان آمدند.
        از این بخش که بگذریم به بخشهای دیگهء کامنت تون میرسیم که نشون از تردید شما نسبت به مخالفت با حکومت دینی داره. مثلآ:
        ((…با اینکه مانند شما معتقدم حکومت دینی نتیجه دموکراسی نخواهد داد اما شرایط حاکم به کشورم را هم فراموش نمی کنم. در کل در ایرانی با این همه تفاوت عقایدو ایدئولوژی باید کمی با آرامش حرف زد…))
        سوال!: منظور شما از «شرایط حاکم به کشورم» چیه؟؟ چون جملهء شرطی شما همراه با کلمهء «اما» این معنی رو میرسونه که شما (ظاهرآ) موافق دموکراسی و مخالف حکومت دینی هستین «اما!» بر اساس شرایط حاکم بر کشور معتقدین که نباید با حکومت دینی مبارزه کرد چون در ایران «تفاوت عقاید و ایدئولوژی» وجود داره!!! یعنی چون یه عده ای از مردم ایران (مثل بسیجی ها) هنوز موافق حکومت هستن و با ما «تفاوت عقیده و ایدئولوژی!» دارن، پس باید شرایط کشور رو درک کنیم و دست روی دست بذاریم تا این تفاوت عقیده و ایدئولوژی از بین بره، و تک تک افراد جامعه عینآ شبیه همدیگه بشن بعد به فکر مخالفت با حکومت دینی بیوفتیم!!
        توهم شما از سه حال خارج نیست! یا معتقدین که هنوز اکثریت مردم طرفدار حکومت دینی هستن و درنتیجه باید به خواسته شون احترام بذاریم و با حکومت دینی مخالفتی نکنیم! یا معتقدین اقلیت مردم طرفدار حکومت دینی هستن، و همچنان اکثریت باید به این اقلیت احترام بذارن! و با حکومت دینی مخالفتی نکنن! یا معتقدین که نمیدونین نظر اکثریت مردم چیه و دراین مورد بلاتکلیف هستین، و چون بلاتکلیف هستین باید تصمیمگیری در این مورد رو به آینده موکول کنیم و همچنان، تا اطلاع ثانوی و در آینده ای نامعلوم، فعلآ با حکومت دینی مخالفتی نکنیم!!!
        اگه موضع تون رو مشخص کنین و بگین کدوم یک از این سه حالت رو قبول دارین، برای هرکدوم از این سه حالت سوالهای جالبی براتون خواهم داشت! اما یک سوال درمورد هر سه حالت مشترکه! و اون اینه که اساسآ «هدف شما» از شرکت در جنبش چیه!؟
        بخش دیگه ای از کامنت شما که نشون از تردید شما نسبت به مخالفت با حکومت دینی داره:
        ((…روز 25 خرداد خود شما بی شک این تنوع وسیع را در مردم دیدی. روز قدس هم. نماز جمعه هم. من و تو هر دو آنجا بودیم. می توانیم وسعت عقیده مردم را انکار کنیم؟ …))
        با توجه به اینکه کل نظرات شما بر مبنای مخالفت با بند شونزده (مخالفت مردم با حکومت دینی) نوشته شده، بنابراین منظور شما از «وسعت عقیده» یا «تنوع وسیع» در جنبش چیزی نیست جز اینکه بگین بخش قابل توجهی از بدنهء جنبش سبز طرفدار حکومت دینی هستن!
        سوال من از شما اینه که کدوم بخش از شعارهای مردم در تظاهرات ها نشون دهندهء «وسعت عقیده» و بخصوص موافقت با حکومت دینی بود!؟ من که در تمام تظاهرات ها شرکت داشتم (تمام فیلمها و عکسها و تصاویر تظاهراتها هم در اینترنت موجوده) کوچکترین نشانی از «وسعت عقیده» و بخصوص موافقت با حکومت دینی ندیدم! اما تا دلتون بخواد شعارها و پلاکاردهایی در رد و نفی حکومت دینی دیدم! از جمله:
        استقلال آزادی جمهوری ایرانی
        مرگ بر جمهوری اسلامی
        مرگ بر اصل ولایت فقیه
        این همه لشگر آمده، علیه رهبر آمده
        شعار ملت ما، دین از سیاست جدا
        نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران (در یک جامعهء دینی، چنین شعاری کاملآ بی معنی و محکوم هست! حتی شعار «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» در یک جامعهء اسلامی مجوزی برای «نه» گفتن به ملتهای مسلمان دربرابر حکومت یهود صادر نمیکنه!)
        شما اگه یک شعار به من نشون بدین در تظاهرات ها که نشون دهندهء «وسعت عقیده!» و بخصوص دفاع از حکومت دینی باشه، بنده همینجا رسمآ از جنبش سبز کناره میگیرم!
        درنهایت. کسی که موافق حکومت دینیه خودبخود «دیکتاتوری» رو پذیرفته. کسی که دیکتاتوره نمیتونه مدعی دموکراتها بشه که چرا «عقیدهء مخالف» رو تحمل نمیکنین!! چون تحمل مخالف وظیفه ای «دوطرفه» هست. دموکراسی قراردادی دوطرفه بین تمام اعضای جامعه هست. وقتی یک طرف، قرارداد رو نقض کنه خودبخود از حقوق اون قرارداد هم منع میشه. نمیشه یک دیکتاتور که حقوق طرف مقابلش رو نقض میکنه انتظار داشته باشه که طرف مقابل هم حقوقش رو برسمیت بشناسه! دموکراسی و «تحمل مخالف» به معنی پذیرش و تحمل دیکتاتوری نیست! حتی اگه اکثریت مردم هم طرفدار حکومت دینی (و درنتیجه طرفدار دیکتاتوری) باشن به معنی تسلیم شدن افراد دموکرات نیست (حتی اگه این دموکراتها در اقلیت باشن). رای اکثریت فقط پنجاه درصد دموکراسی هست. پنجاه درصد دیگهء دموکراسی رعایت حقوق بشر (مخالفت با تبعیض، از جمله تبعیض دینی) و بخصوص حقوق «اقلیت» هست! در دموکراسی، اقلیت حق دارن درصورت نقض حقوق شون دست به نافرمانی مدنی علیه «اکثریت» بزنن!
        شرمنده که کامنتم انقدر طولانی شد!

  • مینو

    لطفا بند ۵ را تصحیح کنید:

    5. من در انتصابات بعدي شرکت نمي‌کنم.

  • بابک

    در مورد این نوشته آقای اندیشه مطالبی دارم که به عرض میرسانم .
    ١. در آمریکا هر موقع کسی بخواهد برای خرید خانه یا خرید یک شرکت تجاری و یا هر چی از بانک اعتبار بگیرد ، بانکها بیشتر نگاه میکنند که این شخص در گذشته چکار کرده است . آیا بدهی های قبلی خود را به موقع پرداخت کرده است یا نه؟ آیا کسی ازش در گذشته شکایت داشته یا نه؟ خلاصه اینکه گذشته فرد بسیار مهمتر است از آنکه در حال حاضر طرف چکار میکند و چی میگوید. به طور مثال اگر یک دندانپزشک یک گذارش رد کرده باشد که آن شخص پول آنرا به موقع نداده است و یا اصلن نداده است ، به شما اعتبار نخواهند داد . به نطر من این مهم است که ما هم به گذشته افراد خیلی دقت کنیم نه اینکه آقا حالا میخواهد رییس جمهور شود یا رییس مجلس شود یک حرفهایی میزنند .
    بنا بر این ما باید نگاه کنیم که این آقایان در گذشته چکار کرده اند ؟ به قول خودمان کارنامه اینها را باید به دقت بررسی کنیم که این فوق العاده مهم است وگرنه بدون شک باز هم گرفتار خواهیم شد.
    ٢. هموطنان دقت کنید این به زندگی تمام مردم ایران بستگی دارد آتیه شما ، فرزندان شما ، تمام مردم ایران در این برهه حساس میتوانند قربانی تصمیم شما شوند اگر سال ٥٧ مردم ایران کمی عجله نمی کردند و سابقه خمینی را بر رسی میکرند و رساله او را میخواندند ار حول حلیم توی دیگ نمی افتادند و حالا این نسل هم گرفتار نمی شد درست است که آنموقع ما به کتاب دسترسی نداشتیم ولی اگر میخواستیم بالاخره گیر می آوردیم و ته و توه قضیه را در می آوردیم ولی مردم این کار را نکردند فقط اعلامیه های زیبای خمینی دجال را که برای به قدرت رسیدن آخوند ها پخش میشد ملاک عمل قرار دادند و این شد که همه میدانیم .
    ٣. مثلیست معروف که آدم عاقل از یک سوراخ دو بار گذیده نمی شود . ما باید به گذشته سران و کسانی که میخواهیم به عنوان نماینده ، سخن گو ، رهبر و یا هر چیزی انتخاب کنیم باید کارنامه آنرا در نظر گیریم و بدانیم که این شخص ٣٠ سال پیش چکار کرده ، ٢٠ سال پیش چی بود ؟ اگر اینکار را نکنید به انسانیت قسم گرفتار خواهیم شد .
    مردم ایران خیلی زود فهمیدند که این خمینی دجال دروغگو و یک کثافت بتمام معنی است ولی دیر بود چون صد ها و یا بلکه هزار ها چماقدار را در خدمت گرفته بود و مرتب مردم را میکشت و کاری هم از ما ساخته نبود. معترضین عده ای اعدام شدند ، عده ای به زندان افتادند و بعد باز اعدام شدند ، عده ای مجبور به ترک مملکت شدند .
    منظور بنده این است که وقتی آقای کروبی و آقای خاتمی و آقای مهندس موسوی قدرت را در دست گرفت محال است که ما سکولار ها بتوانیم کاری کنیم .برای ما همین خامنه ای جنایتکار و همین احمدی نژاد احمق هزار بار از خاتمی و موسوی و کروبی بهتر است . میدانید چرا ؟ چون این رژیم خامنه ای و احمدی نژاد بی آبرو شده اند و دیگر کسی برای اینها تره خورد نمیکند و شکوندن اینها خیلی راحتتر است از این آقایان اصلاح طلب و تازه نفس . اگر این آقایان سر کار بیایند مردم را ٣٠ سال دیگر سر کار خواهند گذاشت چطور که خاتمی ٨ سال گذاشت . یادتان میاد ؟ دو بار رییس جمهور شد و در آخر هم گفت که رییس جمهور یک تدارکاتچی بیش نیست . در دوره اول که چهار سال رییس جمهور بود هنوز متوجه نشده بود که رییس جمهور یک تدارکاتچی بیش نیست . در دوران اخر که دیگر نمیتوانست طبق قانون رییس جمهور شود فهمید که رییس جمهور یک تدارکاتچی بیش نیست . و حالا شما میخواهید این بابا را باز سر کار بیاورید . همینطور که خانم رهنورد گفتند که آقای موسوی تنها نیست آقایان خاتمی و کروبی و موسوی و به نظر من حتی آقای رفسنجانی همه با هم هستند .
    من با نظر آقای اندیشه کاملن موافق هستم . ما باید دعوا را الآن بکنیم وقتی اینها به قدرت رسیدند دیگر خیلی دیر است .

  • Arian

    حرف دل ما رو زدی!! کاملا به شما موافقم!!

برای نیما پاسخی بگذارید لغو پاسخ