آن كسي كه به زنداني تجاوز ميكند كيست؟

مطالبي در اينترنت در مورد تجاوز به زندانيان خواندم كه ياد آور اتفاقتي است كه پيشتر ها هم افتاده است  ، قصد ندارم در مورد صحت وقوع اين اتفاقات بحث كنم اما به ريشه هاي نظري آن خواهم پرداخت .
 قبل از هر چيز اگر نگاهي به صفحه اول گوگل در نتايج جستجوي تصويري براي  «Iran » بيندازيد و سپس همين كار رو براي كشورهاي ديگر هم تكرار كنيد ، قطعا براي اين سرنوشت الان كشور ايران تاسف خواهيد خورد.
اين  دست آورد تئوري ولايت و امام زمان براي ايران است .آيا تا به حال از خود پرسيده ايد كه فاشيسم چگونه پيروانش را پرورش مي دهد؟ از خود پرسيده ايد كه چگونه يك نفر را در زندان به جرم شركت در اعتراضات خياباني ( آن هم پس از اعمال شكنجه جسمي و روحي و تجاوز جنسي ) ميكشند؟ آن كسي كه به  زنداني تجاوز ميكند كيست؟ (منظور عامل اصلي انجام جنايت + دستور دهنده + تئوريسين است ) بر خلاف تصور رايج كه اين افراد را حتما پشت كوهي و به دور از تمدن ميدانند به شكلي كه در جزيره اي تنها بزرگ شده است و يا در بياباني كه گوشت آدم مي خورده است ، اين افراد در ميان ما بزرگ شده اند و همه آدم ديده اند و چه بسا از نظر خويش همواره به انسانيت خدمت ميكنند. مشكل جاي ديگري است ، اين  جهان بيني آنهاست كه حقير است و باور راسخ يا ايمانشان است كه پست است . باز هم تصور غلطي اينجا وجود دارد ، عقايد و باورهاي خطرناك هميشه از حشيش ارم و الموت  بر نميخيزند . بسياري معتقدند كه شستشوي مغزي افراد فرآيندي است كه در مكان خاصي شكل ميگيرد و مدت زمان خاصي دارد ( چيزي شبيه به يك دوره آموزشي زمانبندي شده ) در حالي كه مي تواند همين حسينيه سر كوچه باشد و تا آخر عمر افراد تداوم داشته باشد . در حالي كه مي تواند زنجيره سياه كتابهاي درسي بينش و سريال هاي تلويزيوني ( كه شوق جواني را با خرافات مي آميزند ) و سيستم مذهب گراي اشتغال و ساختار قدرت در جامعه باشد .
 چرا علي اينچنين دور از دسترس است؟ براستي چرا؟ چرا حتي بعضي  روشنفكران اين جامعه  كه  اسلام را هم به چالش ميكشند علي را مي ستايند و حسين را مي پرستند ؟ چرا حادثه كربلا به اين حد عظيم جلوه داده مي شود؟ در حالي كه تراژدي هايي در تاريخ هستند كه آن حادثه در  مقابلش لحظه اي گذراست ! واقعا كربلا براي بشريت چه پيغامي آورد كه آريو برزن نياورد؟ حسين چه كرد كه ژاندارك نكرد؟ اگر رنگ و لعاب معصوميت را از سر اين حادثه برداريم  حتي ميتوان به تفاسيري ديگر از آن ماجرا گوش داد . آن معصوميت و كمال آرامش ما را بلعيده است . آن تحفه نا مبارك از خود امواجي خطرناك ساطع ميكند ، ما برايش نگهبان مسلح گذاشته ايم و نگهبانها هر كس را كه به سمتش برود ميزنند . ما از آسيب امواج ميناليم ولي جرات نزديك شدن به منبعش را نداريم . حتي نميدانيم كه منبع آسيب كجاست . گاه خود را مقصر ميبينيم و گاه نگهبان عوض ميكنيم ، گاه كشته مي شويم و گاه ميكشيم  اما تحفه همچنان پا برجاست .

 آن دروغ، دروغها ساخته است كه از پس آنها هم جنايتها بر آمده اند . چرا از ترديد ميترسيم؟ اگر چيزي را ميتوانيم رد كنيم چرا بگوييم كه نميتوانيم؟ انديشه را لاي كتاب تاريخ گذاشته ايم و هنوز لايه هاي غبار جهل بر آن مينشيند. آن كسي كه به زندانيان تجاوز ميكند فقط با ايمان تر از ديگران است و اين يعني روزنه هاي بيشتري را برتابش آفتاب انديشه در سرسراي ذهنش بسته است. و شايد اگر ما هم بيشتر در چرخه فاشيسم سير ميكرديم چنين ميشديم . آ ن تجاوز حاصل خود برتر بيني است ، حاصل مطلق گرايي اعتقادي است . ضرورت دارد كه هر چه زود تر به اصل ماجرا پرداخته شود چون  تا زماني كه ايدئولوژي حاكم باشد جنايت مي آفريند . ضرورت دارد تا ابزارهاي قدرت رنگ و لعاب اعتقادي نداشته باشند .

 حرفهاي زيادي در اين زمينه زده شده است اما هميشه با احتياط از سر گناه اصلي گذشته ايم  . مگر آيين چپق كشي سرخپوستي كه مظهر صلح و دوستي است  هدفي والا ندارد؟ مگر راهبان و عابدان در كامبوج و تبت و چين مراسم  ديرينه ندارند ؟ آنها مگر هدفمند نيستند؟ چه كم از عزاداري دارند؟ در حالي كه  رهروان آن مسلك ها ايمان راسخ و قوي دارند اما در شهرهاي بزرگ و متمدنشان ديگر آن آيين ها كمرنگ شده  .در مراكز قدرت اثري از آنها نيست و محدود به اماكن مذهبي و اعتقادي شده اند .حتي در مسيحيت هم كه پيروان بيشماري دارد چنين است و البته در كشورهاي اسلامي متمد ن همچون مالزي . اما در كشور ما هنوز دسته هاي عزاداري در تهران در سطح وسيع فعاليت ميكنند آن هم با اين همه آلودگي صوتي و ايجاد مزاحمت براي شهروندان  هزينه هاي گزاف و وقت هاي هدر رفته هم بماند كه در هري مثل تهران بايد از اهميت بالايي برخوردار باشند.

 اصلا بد نيست كه كسي به عزاداري معتقد باشد ، اما بد است كه چنان معتقد باشد كه نتواند حتي جايگاهي براي ترديد در آن ،‌در آينده در نظر بگيرد و بد است كه عزاداريش از سر عادتي ملال آور براي خودش و رفاه آور براي ديگري باشد .  اين نگرش بطني مناسب براي توليد فاشيسم است پذيرفتن بي چون و چرا و تسليم محض يعني مرگ انسانيت ، يعني تجاوز به زندانيان و يعني صدها سال پس رفت و عقب ماندگي ! اگر به پيشرفت و تغيير مي انديشيم بايد سد تقليد و ولايت را شكست بايد به ريشه آدميت كه همانا تصميم و انتخاب است از جوي زلال انديشه آب داد.

 

 

 

 


14 پاسخ برای «آن كسي كه به زنداني تجاوز ميكند كيست؟»

  • pedram

    متاسفانه جهل و عدم آگاهی دليل گرايش افراطی انسان ها به مژب هست. افرادی خ به خاطر جهل قادر به تحليل مسايل روزمره نيستند به سراغ بارور های مژبی ميرود تا از اين پنجره راه حلی هر چند غلط برای مسايل شون پيدا كنند.
    علت اين هست ك گرايش به مژب در بين افراد تعحصيل كرده كمتر ب چشم ميخورد.
    تنها راه مبارژ با جبل و مزهب اطلاع رسانی و گسترش اگاهی مردم به هر طريق ممكن هست.

    بايد در های اطلاعات رو ب روی مردم باز كرد.ز اينترنت و ماهواره بگيريد تا پوستر و علامييه…

  • sina

    مطلب بسیار جالب و قابل تاملی بود در اینسالها دقیقا» این اعتقاد کور پاشنه آشیل مردم ما و بستری لذت بخش برای دیکتاتورهای جانی در تجاوز به جسم و جان و حقوق و ……ما مردم ایران گردیده است.

  • آریا برزن

    دوست محترم،چند نکته بنظرمرسید که لازم دیدم در ارتباط با نوشته شما بیان کنم
    1.استفاده ابزاری از دین به هر نحو که باشد امری مذموم است اما شما آیینهای دینی دسته جمعی در را شهرهای کشورهایی همچون ایتالیا،پرتغال و مکسیک هم می بینید با اینکه دارای نظامهای دمکراتیکند. خود شما هم نمونه هایی را آوردید مانند مراسم آیینی بوداییان و…

    اتفاقی که در آنجاها افتاده این نیست که دین به شهرهای کوچک عقب نشینی کرده باشد بلکه این خود دین است که عرفی شده. به زبان دیگر دین سکولار شده نه اینکه سکولاریزم دین را به پستو رانده باشد.

    در ایران ما هم اتفاق مبارکی که در شرف وقوع است این است که دین در حال یک تغییر جذری از امری مقدس،ایدئولوژیک به یک امر آیینی،سمبلیک و عرفی است.

    2. در ایران ما مذهب در حال عرفی شدن است، البته فعلا بیشتر در نزد طبقه متوسط. نگاه «انسان مدرن ایرانی» به واقعه عاشورا و مراسم محرم را باید یک نگاه سمبلیک ارزیابی کرد نه ایدئولوژیک.

    3.بنا براین ممکن است یک نفر به حسینییه محلشان برود و مراسمی آیینی عرفی را بجای آورد بدون اینکه این مراسم او را تشویق به پیروی از فاشیسم کند و در محله دیگر شخص دیگری به حسینییه برود و درس اطاعت کورکورانه از خودکامگی مقدس را بیاموزد.

    4. نویسندگان و فیلسوفان امروز مغرب زمین در کارهایشان از اساطیر یونان باستان و اسطوره های مسیحییت استعاره گرفته و می گیرند بی اینکه دچار واپس گرایی و تحجر شوند. به همین منوال متفکران ایرانی هم می تواند از واقعه عاشورا یا هر مثال مذهبی یا تاریخی دیگری برای رساندن منظور خود بهره بگیرند بی آنکه نگاه ایدئولوژی دینی را وارد کار خود کرده باشند.

    البته این مسئله جای بحث مفصل تری دارد که در حوصله کامنت بنده که تا همین جا هم خیلی طولانی شده نمی گنجد. با آرزوی موفقیت برای شما

    • anddisheh

      آريا بزن گرامي !
      در ايران ما به هيچ وجه مذهب در حال عرفي شدن نيست و هنوز هم در سطح اجتماعي و در قالب ايدئولوژيك همه جه پرسه ميزند . و اتفاقا نگراني اينجاست كه مرز بين پيروي از فاشيسم مذهبي و اداي مراسم مذهبي در قالب اعتقادي شخصي بسيار باريك و ناچيز است و به دليل در دست داشتن ابزار قدرت از سوي مكتب ولايت هميشه خطر اسارت در چرخه سفسطه هاي بي پايانشان وجود دارد.
      در مورد سكولاريسم در كشورهاي پيشرفته ، بنده اصلا عرض نكردم كه دين و مذهب از بين رفته است . بلكه كمرنگ شده است ، به اين معني كه از سيستم هاي اجتماعي خارج شده و در حوزه فردي ( كه جايگاه اصلي آن است ) وارد شده است. اما اينجا به دليل در دست داشتن ابزار قدرت و تبليغات و ايجاد محيط هاي ايزوله مانع به وجود آمدن چني نمحيط سالمي مي شوند.

  • Amir

    Hi there,
    it was such a great article, couldn’t agree more. as long as we have this taboo we can’t be realistic. unfortunately all intellectuals and elite leaders are still struggling in these outdated issues. poor guys we are ….

  • Davood

    I loved it, i loved it, I loved it.
    Thanks for beautiful reasoning.
    And take care

  • Mazdaq

    Omidvaram ke in shyeeh dorost nabashad, dar shiraz 3 nafar az gurdhaye vabasteh be ayatollah Makarem Shirazi be yek javan bazdashti da hozoor bazdasshti haye digar tajavoz kardeand.
    Ayatolah Makarem shirazi ta be hall in shayee ya ertbat khood ra ba an rad nakerdeh ast.Mardom Iran digar be ki panah bebaran?

  • نگاه

    بسیار ممنون حرفهای دل من بود
    مطلب جالب و قابل تاملی مطرح است
    بیایید کمی فکر کنیم و ببینیم چرا این حکومت نمیتواند در سویس یا آلمان فرمانروایی کند؟ این حرفها را بخورد مردم بدهد و چنین و چنان کند؟
    ساده ترین جواب این است که مردم آنها اصلا چنین حکومتی را نمیپذیرند.
    ولی مردم ما پذیرفته اند. شاید نه همگی ولی اکثر آنها. ما مردم، بعد از هزاران سال هنوز خریدار این حرف ها هستیم. نور امام زمان در پشت سر رییس جمهور محبوب ما چشم جهان را خیره کرده. کدام ملتی را میشناسید (منظورم در یک کشور درست است) که رییس جمهورش چنین چرندی را بگه و با اردنگی بیرونش نندازند و نگویند که دیوانه است. مردم ما این حرفها را دوست دارند و هنوز دوست دارند که خرافه پرست باشند و هنوز به آخوندی که انهارا میگریاند پول میدهند.
    هنوز بدون فکر چیزی را قبول میکنند و آنرا به عنوان ایدولوژی میپذیرند و برای آن هزاران کار میکنند.
    البته تنها مردم ایران اینگون نیستند. این محله ما محله بدی است ( خاور میانه را میگویم) البته به قول احادیث ما مکان ظهور اکثر و شاید تمامی 124 هزار پیغمبر ، دینهای آنها و دنباله انها همین محل است و به نظر میرسدکه بیش از تمامی نقاط دنیا از نور خدا پر شده است به گونه ای که چشمها کور و عقلها مسخ شده.
    هنوز امیدواریم که کم کم ملت ما دارند روشن فکر میشوند و تغییر تفکر میدهند و ایدولوژی ها را با سمبل جایگزین میکنند و … فکر نمیکنید کمی خوش باورید؟ چند نسل مثل من و شما و قبلی ها و بعدیها و … باید صبر کنندو از بین بروند که حسن آقای حسینه برو و عاشورا به پا کن و … کم کم عوض بشه؟ تاوان این تغییر را چند نسل باید بدهد؟
    خیلی هم تغییر کنه هنوز ریشه در همین عقاید دارد و بهتر از این به اصطلاح روشنفکران دینی امروز ما نمیشوند (اسم نمیبرم). این حضرات نیز اگر خارج ندیده بودند سمومات خرافه پرستی هنوز در کله شان بود و یکی بدتر از احمدی نژاد بودند.
    شاهد بودیم که برادر بسیجی و هنرمند ما با اون لباس و ریش و چفیه و … که با هنرهای خود آب در آسیاب همین خرافه پرستی میریخت وقتی فرصت مطالعه پیدا کرد و چند جای دنیا را دید با پاپیون و لباس مفخر در جمع از خدا بی خبران کافر حاضر میشه و حتی بر علیه کسانی که او روزگاری سمبل هنر آنها بودصحبت میکنه. چند سال باید بگذره و چقدر باید تاوان بدهیم که تک تک 70 میلیون ما مطالعه کنند و خارج را ببیند و پشیمان شوند. تازه دم از پشیمانی هم نمیزنند تا برای دیگران حداقل سر مشقی شوند. آقای هنرمند ما اگر تو هم دنیا دیده نمیشدی هنوز چفیه میبست و شاید یکی از همین کودتا چی ها بودی.
    ریشه خراب است. چطور یک ملت میپدیره رهبری داشته باشه که هیچ حسی نسبت به وطنش نداره و فقط برای حفظ نظام هر کاری را میکنه (حفظ نظام اوجب واجبات است)
    به این نکته هم بیاندیشید که هر کاری بکنیم که این ایدولوژی از حالت درونی و شخصی به نمایشات اجتماعی و خیابانی تبدیل شود سموم آن نیز به خیابان ها جاری میشود و دیگر این یک نفر نیست که مسموم است، همه جامعه مسموم شدند. وقتی بچه های ما حسینه ها را پر از جمعیت ببینند تصور میکنند که حرفهای گوینده جذاب و درست است و آن ها هم فردا همین خواهند بود که ما هستیم.
    بن و ریشه تفکرات ما کج است و تا ثریا کج خواهیم بود
    به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم

    یا هر آنچه که کتب دینی ما گفته اند در حال حاضر جهان را باز یچه قرار میدهند

    • anddisheh

      نگاه عزيز !
      زيبا گفتي ، كامنت شما را در لينك مطلب در بالاترين نشر خواهم كرد . اميدوارم كه حركاتي پايه اي و بنيادي در اين زمينه ايجاد شود كه ترس و قداست را در هم بشكند و راه را بر تصميم و آدميت باز كند . شخصا از هر راهكار سازنده اي حمايت ميكنم .

  • green Iran

    yek rahkaare bi khatar va mo~asser. Rasaane shoma id
    http://paintirangreen.blogspot.com/
    http://balatarin.com/permlink/2009/7/23/1670289

    agar movafegh hastid lotfan link bedahid

  • مهدی آقاسی

    آقای محترم! یادداشت شما را به دقت و بیش از یک بار مطالعه کردم و اکنون توقع دارم شما و کسانی که برایتان کف زدند نیز پاسخی را بخوانید و به آن فکر کنید.
    جهت اطلاع شما در طول تاریخ دین مثل خیلی چیزهای دیگر ابزاری برای قدرت طلبی و انحصار گرایی حاکمان بوده و هست. و این محدود به اسلام و ایران هم نیست. نان دین را خوردن و به نامش خون ریختن پدیده جدیدی نیست که شما را وادار به زیر سوال بردن مکاتب الهی کند. حتما می دانید مسیح را به چه جرمی به صلیب کشیدند؟ یا دادگاه های تفتیش عقاید توسط راهبان کدام دین برگزار می شد؟
    شمایی که فکر می کنید می شود سوزاندن ژانداک را هم ردیف واقعه عاشورا دانست باید بدانید که اتفاقا جرم ژاندارک را خروج از دین و کفر بیان کردند. شما احتمالا جنایت هایی که به نام یهودیت و در مقابل به نام اسلام می شود را می بینید و می دانید و عجیب است که فکر می کنید این مشکلات به سبب وجود مولفه هایی چون دین و مذهب در جامعه است و نه استبداد حاکمان وقت و حیله و فریب ایشان. شما از دین و اسلام و عاشورا خوشتان نمی آید خوب که چه!؟ چطور تحلیل تان بدینجا می انجامد که آنها شکنجه گر پرور است در حالی که باید سوء استفاده کنندگان از دین را متهم کنید نه تئوری دینی را.
    در همان آمریکا مردم هنوز یکشنبه ها به کلیسا می روند و در هنگام سختی عیسی مسیح را صدا می زنند. نخبگان و روشنفکران غرب سالهاست در یافته اند که دین و رفتار مذهبی به خودی خود نه تنها مخرب و خطرناک نیست که آموزنده و اطمینان بخش و آرامش دهنده آدمی نیز هست. آنها فهمیده اند همانطور که نباید به نام دین حکومت کرد نباید به نام دمکراسی دین را به سخره گرفت و مردم را از انجام امور مذهبی منع کرد. برای این گفته نیاز به ارجاع مستقیم که نیست، هست؟
    شنیده اید که می گویند اول برادری خود را ثابت کن… شما در یادداشت تان بر مبنای فرض هایی که ظاهرا خودتان آنها را قبول دارید دست به نتیجه گیری هایی زدید که در صورت دقت خواهید فهمید خطر آن از تصمیم سازی های غیر انسانی متحجرانی که رفتارشان را نکوهش کردید کمتر نیست.
    شما فرض اول را بر این گرفتید که توده جامعه فکر می کند شکنجه گرهای نظامی و سیاسی می بایست انسانهایی دور از تمدن باشند و سعی می کنید اثبات کنید چنین چیزی نیست در حالیکه اتفاقا هیچ کس نمی گوید بازپرسانی که رفتار وحشیانه دارند آدم خور یا جنگلی اند و این شاید تنهات تفکر سابق خود شماست. و یا حضرتعالی به طرز اعجاب آوری تجاوز جنسی در زندان آنهم از طرف ماموران را امری عادی و روتین جلوه می دهید در حالیکه به گواه زندان رفته های زن و مرد چنین چیزی حتی در مخوف ترین زندان های ایران رواج ندارد. و بنابراین یک یا چند تجاوز گفته شده را نمی توان به کل سیستم تربیت نیروی نظام ربط داد. که در این صورت تمام فرضیات ما و شما هنگام دیدن تصاویر شکنجه جنسی عراقی ها و افغان ها توسط تعدادی سرباز انگلیسی و امریکایی به باد خواهد رفت.
    اینکه فرض های اثبات نشده را مبنا قرار می دهید و نتیجه گیری می کنید مشابه همان کاری است که مستشاران جمهوری اسلامی با مخالفان و منتقدانشان می کنند. یعنی بدون جستجو و کنجکاوی در ریشه عمل و سخن افراد آنها را براحتی به رابطه داشتن با بیگانه ویا دست داشتن در اقدام علیه امنیت ملی متهم کرده و از این رو اجازه انجام هر عمل غیر انسانی را برای خود صادر می کنند.
    مثال شما در مورد مکانی برای شتسشوی مغزی افراد «همین حسینیه سر کوچه» است اما محتوای کلام شما هیچ دلیل منطقی و علمی برای این ندارد که چرا فردی که معتقد و مجری اعمال مذهبی در جاهایی مثل حسینیه است مستقیما دارد در مسیر شکنجه گر شدن قدم بر می دارد. متاسفانه گفته های شما در این مورد بیشتر به یک توهم ناشی از ترس یا نفرت از دین شباهت دارد تا یک بررسی جامعه شناختی و انسان شناسی.
    شما می پرسید «چرا علی اینقدر دور از دسترس است؟» و مشخص نمی کنید که منظورتان از «دوری» فاصله مردمی است که آنها را متهم به رفتارکورکورانه در مساجد و هیئات می دانید و یا رابطه اعتقادی خودتان با آن حضرت؟ و ادامه می دهید «چرا حادثه كربلا به اين حد عظيم جلوه داده مي شود؟ در حالي كه تراژدي هايي در تاريخ هستند كه آن حادثه در مقابلش لحظه اي گذراست ! واقعا كربلا براي بشريت چه پيغامي آورد كه آريو برزن نياورد؟ حسين چه كرد كه ژاندارك نكرد؟….» آقای نویسنده این بیانات شما واضحا نشانگر کاستی دانش شما درباره شخصیت و وقایع نام برده است که موجب می شود از عدم هم سطح جلوه دادن حسین (ع) و ژاندارک متعجب شوید.
    شما مثلا می خواهید فاشیزم را محکوم کنید و برای آن بر طبق سلیقه و نظر شخصی خود عوامل ایجاد و گسترش تحجر منجر به فاشیزم را از متن دین و رفتار مذهبی بر می گیرید که این از اساس باطل است. چراکه برخلاف مثال های شما در بسیاری از مناطق جهان و شاید در اکثر کشورها در تعریف تبیین شده دین حق انتخاب آن و انجام به دستورات اش آزاد است. هیچ کشور متمدن و پیشرفته و مردمسالار و گل و بلبل جهان نیز دین و رفتاری مذهبی را نفی نمی کند و مردم با ایمان و علاقه اعمال مذهبی خود را پیش گرفته اند.
    همچنین اشتباه فاحش شما درباره ارتباط اجتناب ناپذیر رفتار دینی با تحجر منجر به فاشیزم را می توان به سادگی حضور معتقدان مذهبی بسیاری در فعالیت های مدنی این روزهای ایران نشان داد. در جایی که بسیاری از همان هیئت رفته ها و سینه زن هایی که آن را ناآگاه و فریب خورده می دانید دوشادوش مردم در حرکت های اجتماعی و سیاسی این روزهای تهران و ایران حضور دارند. در فعالیت به اصطلاح بچه مذهبی های به زعم شما گمراه در ستادهای میرحسین و پشتیبانی طیف گسترده ای از روحانیون «شیعه» از وی. کمی گوشهایتان را تیز کنید. جوانها صراحتا شعارهای دینی می دهند. از نصر من الله می گویند و از حدیث ان الله لا یغیر بقوم الا ما یغیرو بانفسهم مایه می گذارند.
    اتفاقا ایشان متوجه تفاوت ماهیت دین و رفتار سوء استفاده جویانه سردمداران حکومت جمهوری اسلامی شده اند و حساب ظالمان را از دین و امام زمان جدا کرده اند. اما این کاری است که شما نکرده اید و نکته ای است که علی الظاهر تاکنون برایتان مغفول مانده است. وقتی که بی مقدمه بعد از دیدن نتیجه جستجو نام ایران در گوگل ، ماحصل را به تئوری ولایت و امام زمان ربط می دهید عمق ناخرسندی و کراهت شما از مقولات دینی و مذهبی آشکار می شود اما برادر جان، اینکه شما در ترافیک دسته های عزاداری محرم گیر کرده ای یا صدای موسیقی مایکل جار را به طبل و سنچ عزاداری ترجیح می دهی دلیل خوبی برای متهم کردن مذهب مردمت یا اصولا مذموم دانستن رفتار مذهبی نیست. شما به هر دلیل ممکن از عزاداری و حسینه و گریه و غیره دل خوش ندارید خوب نداشته باشید چرا یک تجاوز موهوم را به حسینه سر کوچه تان ربط می دهید؟

    • anddisheh

      مهدي آقاسي عزيز !
      بنده نوشته شما رو با توجه به درخواستتان مطالعه كردم ، باور بفرماييد هيچ گونه نشانه اي از استدلال در آن نيافتم ! بنده عرض كردم كه تئوري ولايت و معصوميت و امامز مان ايجاد مقبوليت بي چون و چرا براي امامان كرده است و بنابر اين روايات را انكار ناپذير كرده ، چنان كه افرادي مثل شما اصلا حتي حاضر نيستند در آن شك كنند . و اين يعني صاحبان آن مكتب مي توانند هر بلايي كه مي خواهند سر پيروانشان بياورند . كه از جمله اينكه تبديل به يك تجاوز كننده در زندان شوند. اما شما با جملاتي عاري از استدلال پاسخ داديد . يعني ميگوييد حسين بهتر است اما نميگوييد چرا ! ميگوييد علي خوب است و من ( انديشه ) از لو نفرت شخصي دارم در حالي كه آقاي علي سالهاست كه مرده است و من چگونه مي توانم خصومتي با شخص وي داشته باشم؟ شما ميگوييد ژاندارك در راه ديگه اي كشته شده است اما مطلب را نگرفته ايد كه ژاندارك بهترين نمونه آزادي خواهي است ! در ضمن دادگاههاي تفتيش عقايد هم كم از تجاوزهاي فعلي نداشته اند و چه خوب شد كه آنها را از مسند حكومت پايين آوردند و به كليسا راندند و الان دينشان چماق نيست و بلكه فقط يك اعتقاد است كه هركسي ميتواند بپذيرد يا نه ! و در آخر اينكه برادر ارزشي من ! بنده عرض كردم كه عزاداري به تنهايي بد نيست اما آن تئوري مخوفي كه ميپروراند بد است ، خصوصا اينكه مرز بين به جا آوردن ساده اداب آن در حسينيه ها و افتادن در چرخه فاشيسم مرزي به باريكي مو دارد. وقتي جايي بحث ميكنيد از مباني استدلال و انديشه پيروي كنيد لطفا و ادعاي بي پايه يا بر اساس روايت نكنيد .
      آها داشت يادم ميرفت ، ماجراي عاشورا واقعا در تارييخ كم ارزش تر از آن چيزي است كه در ايران به خورد مردم ميدهند . دليلش هم وجود وقايع بسيار عظيم تر در همه ابعاد آن است ، چه كيمي چه كيفي و همچنين چه نظري و چه عملي . برويد تاريخ را مطالعه كنيد تا هزاران نماد آزادي خواهي و آزادگي را ببينيد كه صد ها بار عظيم تر از حسين قيام كرده اندو هزاران بار مظلوم تر از او كشته شدند. اينكه خميني شما گفت هرچه داريم از محرم و صفر است راست گفت ولي منظورش اين بود كه هرچه فاشيسم مذهبي دارد از محرم و سفر است . فقط به اين نكته فكر كنيد كه چرا حتيبه خود اجازه نمي دهيد هرگز اندكي در مورد درستي اعتقادتان ترديد كنيد ؟! اين يعني فاشيسم !

  • نگاه

    شما از راه حل سوال کردید
    زمانی که در ایران بودم فکر میکردم که هر کی حتی خود من اگر رییس تمام و کمال این مملکت بشه باز نمیتونه راه حلی برای این جماعت پبدا کنه. شاید با یک راه حل یا حتی یک گروه از راه حلها نتوان اون مملکت را هدایت کرد.
    وقتی نظرات مختلف نگارنده ها را میبینم فکر میکنم که بهتره از اموزش شروع کنیم. باید نسل جوان ما آگاه بشوند. مطالعه کنند، همه چیز و در همه جهات، نه یکسویه .
    خرد رهنمای و خرد دلگشای
    خرد دست گیرد به هر دو سرای
    این اولین راه حله
    دومی اینه که هر چیزی را قبول نکنیم. کنکاش کنیم، تحلیل کنیم با اهدافمون و استراتژی زندگی فردی و اجتماعی مطابقت بدهیم و اگر در یک راستا بود بپذیریم و اگر نه رد کنیم

    اگر پدران و مادران ما قبل از آمدن خمینی و رای به جمهوری اسلامی (که البته نوع دمکراسی شده همان حکومت اسلامی است برای گمراهی مردم) یک بار در افکار و نوشته های این مرد جستجو میکردند ببینند چی میگه و چی میخواد و آیا این همون چیزی که ما میخواهیم یا نه شاید کار به اینجا نمیکشید
    خودش بارها گفته بود که برای زنده کردن اسلام آمده. اصلا حرفی از ایران زده بود؟ اون که اصلا حسی در برگشت از تبعید به کشورش نداشت (مصاحبه در هواپیما)
    خودش در کتاب حکومت اسلامی یا کشف الاسرار کاملا گفته بود که میخواد چه کار کنه و یک حکومت اسلامی باید چی جوری باشه. ما داریم دایما خودمونو دور میزنیم و گول میزنیم

    هم میهنی که انتقاد میکنید!
    لطف کن یک نگاهی به چهار کتب اصلی اهل سنت بکن بالاخص دیدگاه های شاخه های حنفی و شافعی را بررسی کن. بعد هم کتب تاریخ نگاران سنی، شرق شناسان بیزانسی، مسیحی، حتی شیعیان (نه فقط مطعلق به شیعه های ما) و … را که حول وقایع عاشورا است را مطالعه کن.
    خلیفه مسلمین یعنی ولایت که بعدها در زمان حکومت عثمانی به ولایت مطلقه تبدیل شد، یزید ابن معاویه نماینده خدا در زمین بود و بر اساس احکامی که یعد از پیامبر به هر دلیلی (نظر شخصی نمیدهم اگر خواستی حداقل تاریخ طبری را ورق بزن) رایج شد، مخالفت با او مخالفت با خداست و جزای او مرگ است (که البته این هم بعد از پیامبر شایع شد)و مهم هم نیست که مخالف با خدا کی باشد حتی نوه پیامبر(البته این یک سناریو از واقعه عاشورااست، سناریوهای دیگری هم هست که کاملا از مسایل دینی جداست و بحثهای شخصی و … است که آنهم در تاریخ ثبت است)
    این بود که حسین را کشتند. قبل از کشتن او و خاندانش هم تذکر داده بودند که هر که میخواهد به راه راست برگردد و خلیفه مسلمین را قبول کند میتواند و کشته نخواهد شد (آخر عدالت اسلامی)
    راه دور هم میتوانی نروی و اگر حوصله تاریخ خواندن را هم نداری به همین وقایع امروزه ایران نگاه کنی، آینه روشن تاریخ است (ای کاش اون موقع اینترنت بود) میبینی که برخی از نشانه های خدا در ایران یعنی آیت الله ها، مخالفت با خامنه ای را مخالفت با خدا دانستند و حتی حکم محارب صادر کردند. حالا چه از بنیانگزاران نظام باشند و چه نخست وزیر سابق آقا.

    یعنی اینکه همین اسلامی که اینگونه و با این سطح از دانش پدیرفتیم همین است. ما میخواهیم یک چیز دیگه ازش دربیاریم یا استثناهای خودمونو درش بگنجانیم. برویم و احادیث را بخوانیم. همه را بخوانیم. نه فقط اون چیزهای خوب و عامه پسندی که به ما توی مدرسه یاد دادند. این یک پاکته که همهش با همه جدا کردنی نیست. ن
    متاسفانه ما هر موقعه که دوست داریم برداشتهای خودمونو از ایدولوژی گروهیمان میکنیم و پشت سر اون شعار میدهیم ولی حالا اگر یکی دیگه از افراد همین گروه بیاید و برداشت خودش را بگوید که با ما مخالف باشه ما محکومش میکنیم. اون هم دقیقا همون ایرادی که ما به اون میگیریم به مامیگیره ولی … این مشکل ایدولوژی نیست مشکل ما است که اون را از حالت درونی و فردی میخواهیم به یک اجتماع بکشانیم. شما اگر انرا در محدوده شخص خود قرار دادی دیگه دعوایی با کسی نداری و کسی هم با تو کاری نداره

    حرفهای آقای موسوی جنبش سبز را در سالهای قبل گوش کنید، بوسیدن دست امامش را هم که نشانه قبول کردن ولایت ایشان و اعتقادات امامش به حکومت اسلامی است را هم که میدانیم و … حالا چطور شده که داره با یک بخش از همون ایدولوژی بر علیه بخش دیگرش عمل میکنه.

    تمام نکته اینه که ایدولوژی باید شخصی باشه و اگر باشه و محکم باشه حتی اعتقاد به سنگ، من معتقدم که برای شخص، عمل میکنه.
    نوعی از کنش کوانتوم را برایش سبب میشه و جهان برای او بازش میگردونه و این در شکستن مشکلاتش راه گشا خواهد بود.
    فیزیک کوانتوم و مطالب مربوط به آن گواه این مطلب است (کتاب و موارد بسیاری در این زمینه است)
    در هر حال اعتقاد هر شخص قابل احترام است به شرطی که در چارچوب شخصیش بماند

بیان دیدگاه